نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشگاه تهران و مشاور استراتژی های مالی، اقتصادی و سرمایه گذاری
2 دانشگاه تهران - دانشکده مدیریت
3 دانشگاه خوارزمی
چکیده
کنترلهای داخلی به عنوان زیربنای استقرار نظام راهبری و مدیریت کارآمد در واحدهای اقتصادی، نقش کلیدی در تحقق اهداف سازمانی، ارتقاء قابلیت اتکای گزارشگری مالی، پیشگیری و کشف تقلب و افزایش شفافیت اطلاعاتی ایفا میکنند. چارچوبهای معتبر بینالمللی نظیر قانون ساربینز-اوکسلی و استانداردهای حسابرسی، ضمن تأکید بر پنج جزء اساسی کنترل داخلی (محیط کنترلی، ارزیابی ریسک، سیستم اطلاعاتی، فعالیتهای کنترلی و نظارت)، مسئولیت نهایی طراحی و اجرای این سیستمها را متوجه هیئت مدیره و مدیران اجرایی میدانند. نقاط ضعف کنترلی میتواند زمینهساز تحریفات مالی اعم از اشتباه و تقلب گردد که ریشه اغلب سقوط شرکتهای بزرگ بوده است. حسابرسی داخلی و مستقل در این ساختار، نقشی مکمل و مشورتی دارد و سلامت کنترلها را برای ذینفعان ارزیابی میکند. کنترلهای داخلی از حیث نوع، به کنترلهای پیشگیرانه، کشفکننده، اصلاحی، دستوری و جبرانی و از نظر ماهیت، به کنترلهای اداری و مالی تقسیم میشوند. محدودیتهای ذاتی انسانی و سازمانی، پویایی محیط کسبوکار، امکان تبانی و زیرپاگذاشتن کنترلها توسط مدیران، همواره اثربخشی آنها را نسبی میسازد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که استقرار و ارزیابی مستمر کنترلهای داخلی نهتنها الزامی قانونی و حرفهای بلکه ضرورتی راهبردی برای حفظ بقای سازمان، ارتقاء شفافیت و اطمینانبخشی به ذینفعان است؛ و کیفیت کنترلهای داخلی به طور مستقیم بر دامنه و میزان اتکای حسابرس به شواهد در حسابرسی صورتهای مالی اثرگذار است. در نهایت، فرهنگ پاسخگویی، آموزش مستمر و بهبود فرآیندهای کنترلی، عناصر حیاتی برای افزایش اثربخشی این سیستم و مقابله با مخاطرات پیشرو قلمداد میشود.
کلیدواژهها
موضوعات